شبکه دو - 25 اردیبهشت 1402

امام صادق ع، پدر "علم جدید"(1) (تعریف درست "علم"، ترکیب عقل و تجربه)

شهادت امام جعفر صادق ع _ دانشگاه آزاد اسلامی مشهد _ ۱۳۹۸

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ایام شهادت امام صادق(ع) و شب شهادت ایشان است از منابع روایات امام صادق(ع) نمونه‌هایی را یادداشت کردم و علامت زدم که خدمت شما عرض کنم. چون به یک معنا باید گفت بنیانگذار دانشگاه اسلامی یا دانشگاه در تمدن اسلامی امام صادق(ع) هستند چون می‌دانید تا زمان که ایشان بنی‌امیه هستند تمام تلاش برای حفظ موجودیت سیاسی خودش در نقش ضد حکومت است و حتی برای جلسات عادی امکان نبوده یعنی سرکوب می‌شد و خفقان فوق‌العاده شدیدی بوده است. در زمان امام صادق(ع) که بنی‌امیه سرنگون می‌شوند و بنی‌عباس با شعارهای ضد شیعی آمدند با شعار اهل بیتی فضا یک مقدار باز می‌شود. در همین فرصت کوتاه که رژیم جدید بیاید فضا را ببندد و دیکتاتوری شدیدتری محقق بشود ایشان توانستند در مدینه یک دانشگاه مستقل غیر حکومتی با هزاران شاگرد در 15 رشته علمی که شامل علوم حوزوی و دانشگاهی امروز می‌شود تشکیل بدهند. فیزیک، شیمی، بدن‌شناسی، گیاه‌شناسی، کشاورزی، مهندسی، معدن‌شناسی، ستاره‌شناسی بگیرید تا بحث‌هایی در حول و حوش آنچه که امروز به آن فقه و حدیث و تفسیر و حدیث و کلام و فلسفه الهیات می‌گوییم. و می‌دانید که 4هزار شاگرد ایشان شیعه نبودند اکثر قریب به اتفاق‌شان به لحاظ مبانی با تعریف امروز ما شیعه حساب نمی‌شدند ولی جزو شاگردان ایشان بودند و از ایشان استفاده می‌کردند. شاگردانی در حوزه‌های مختلف بودند.

به نظرم آمد شاخص‌های دانشگاه در تمدن اسلامی یا دانشگاه اسلامی را از جمله در روایات امام صادق(ع) عرض کنم که شب شهادت ایشان هم هست بهترین موضوع برای بحث در باب دانشگاه اسلامی، فکر می‌کنم مبانی ایشان باشد.

بعد از امام صادق(ع) است که دانشگاه‌های در رشته‌های مختلف علومی که امروز به حوزوی و دانشگاهی تقسیم شده است بعضی‌ها می‌گویند علوم قدیم و جدید که اصطلاح غلطی است. در سنت اسلامی این تقسیم غلط است. در سنت اروپایی قدیم و جدید بوده است.

تفاوت اسلامی دانشگاه اسلامی، دانشگاه دینی با دانشگاه سکولار در چیست؟ این را می‌خواهم با استناد به روایات امام صادق(ع) به بحث بگذارم. فقط به یکی از روایات ایشان اگر بخواهم استناد بکنم آن رساله‌ای است که به «توحید مفضّل» مشهور شده است. مفضّل از شاگردان ایشان است. یک وقتی در کنار مسجدالحرام شاهد یک بحث و مناظره می‌شود با خودش درگیر آن مناظره می‌شود با 3- 4تا از ایدئولوگ‌های مادی و ماتریالیست آن موقع. کسی مثل ابن‌ابی‌عوجاء کسانی که غول‌های ماتریالیست آن موقع بودند در خود مدینه حتی می‌آمدند کنار مسجدالنبی یا حتی در مکه در مسجدالحرام می‌آمدند اصل مبانی توحید، اسلام، قرآن، نبوت، همه را هم رد و نفی می‌کردند و هم مسخره می‌کردند! این همان کسی است که در یکی از مناظراتش با امام صادق(ع) گفت چیه که شما مثل شتر دور این سنگ‌ها می‌چرخید خسته نمی‌شوید؟ یعنی مسلمین را به حیوانات تشبیه کرد که مثل گاو دور این خانه می‌چرخید! اولاً فضا، آزادی بیان که مخالف چطوری حرف می‌زده، هرچه عقیده داشته می‌گفته، اصل دین را نقد می‌کرده و گاهی توهین هم می‌کرده، ولی امام صادق(ع) بدون مقابله بمثل و توهین مثل او مؤدبانه، منطقی اما محکم می‌ایستادند. نمونه‌اش این است که چندین بار ابن‌ابی‌عوجاء با امام صادق(ع) به لحاظ علمی به لجن کشیده می‌شود و تخریب می‌شود و از توی سخنان خودش امام صادق(ع) تناقض بیرون می‌آورد و این‌قدر این آدمی که همه را زمین می‌زده و هیچ کس را به سواد و فضل قبول نداشته است حتی پیش دوستان و همفکران خودش به دست امام صادق(ع) در مناظره‌ها شکست می‌خورد و به بن‌بست می‌رسد که این جریان‌های ماتریالیست و مادی کم‌کم او را دست می‌انداختند و به او می‌گفتند آبروی ما را بردی نمی‌خواهد بروی مناظره کنی! این‌طور بود. ولی در عین حال باز امام صادق(ع) می‌پذیرفتند و این‌ها بحث علمی هم نمی‌کردند، ‌توطئه‌های فرهنگی می‌کردند به حدی که این آدم این‌قدر توطئه کرد که همان زمان بنی‌عباس اعدام شد. موقعی که داشتند او را اعدام می‌کردند گفت هر کاری می‌خواهید بکنید ولی من حداقل 4 هزار حدیث را جعل کردم – در بعضی از روایات بیشتر از این هم گفته شده – روایات قلابی از پیامبرتان گفتم به حدی که خودم در برخی از جلسات و منبرهایتان دیدم که می‌گویید قال رسول‌الله! در حالی که من این را گفته بودم من رسول‌الله‌تان بودم. یعنی در عین حالی که این آدم باسواد و متفکری بود همین‌قدر هم خبیث بود. یعنی یک مبارزه سالم نمی‌کرد.

من می‌خواهم دوستان را به این رساله توجه بدهم. هر وقت از ما و شما پرسیدند که تعریف اسلامی علم یعنی چه؟ دانشگاه اسلامی؟ دانشگاه در تمدن اسلامی؟ قضیه این توحید مفضّل این است که مفضّل شاهد یک بحثی است که بعد وارد بحث می‌شود می‌بیند که طرف ابن‌ابی‌عوجاء و شاگردانش به جای این که بحث منطقی بکنند مغالطه می‌کنند و توهین می‌کنند عصبانی می‌شود و صدایش را بالا می‌برد و آن‌ها هم یک چیزی جوابش را می‌دهند. او می‌آید پیش امام صادق(ع) و قضیه را تعریف می‌کند که آقا کنار خانه خدا توی مسجد نشسته‌اند هرچه به دهانشان می‌آید می‌گویند و هرچه هم با آن‌ها بحث می‌کنی درست بحث نمی‌کنند توهین می‌کنند و مغالطه می‌کنند. امام صادق(ع) می‌بیند که این خودش ترسیده که نکند حرف این‌ها غالب بشود و جوان‌ها به سمت این‌ها بروند. امام(ع) به ایشان آرامش می‌دهد و می‌گوید ایرادی ندارد بیا من به شما نکاتی را می‌گویم تو برو توی آن جمع و جمع‌های دیگر این‌ها را بگو. و این باعث می‌شود که 4 جلسه خدمت امام صادق(ع) می‌آید و در این چهار جلسه 4 ساعت امام صادق(ع) از علم اسلامی،‌ نگاه غیر سکولار و اسلامی از علم، همین علوم طبیعی و علوم انسانی یک تعریف‌هایی به او ارائه می‌کنند که تا همین الآن این‌ها جدید است. دیدید هنوز هم یک عده‌ای دارند می‌گویند علوم اسلامی انسانی چیست! تعریف اسلامی علم چیست؟ مگر علم سکولار و دینی دارد؟ خب این تقسیمات نشان می‌دهد که به چه معنا بله و به چه معنا نه.

در مجلس اول، در حوزه انسان‌شناسی تجربی یعنی همین فیزیک انسان، طبیعت انسان، جسم انسان، امام صادق(ع) باب یک بحثی را باز می‌کنند و پرسش‌هایی است که برای نخستین بار برخی از پرسش‌ها نه فقط در جهان اسلام بلکه جهان علم در سطح بشر دارد مطرح می‌شود.

جلسه دوم در حوزه حیوان‌شناسی و جانورشناسی امام صادق(ع) بحث می‌کنند.

جلسه سوم راجع به طبیعت‌شناسی. گیاهان، اقیانوس‌ها، محیط زیست و...

و جلسه چهارم در حوزه علوم انسانی راجع به موقعیت بشر در جهان و این که چه مشکلاتی سر راه حیات بشری وجود دارد؟ چرا خدا برای ما گاهی در زندگی این‌قدر مشکل درست می‌کند؟ یعنی تفسیر درست الهیاتی از زندگی مادی. این چهار جلسه در چهار بخش، امام صادق(ع) بحث دارند. نکته‌ای که هست، یک نکته اساسی است که به آن اشاره می‌کنم و بعد وارد بحث تحلیل‌های ایشان می‌شویم که ببینید چقدر این نکات مهم است که تا همین الآن، هنوز حوزه و دانشگاه ما در بحث متد آموزش و پژوهش گاهی از این بحث غفلت می‌کند و توجه نداریم و متأسفانه غربی‌ها از «توحید مفضّل» را از ما دقیق‌تر خواندند و خیلی پیش‌تر از ما و بیشتر از ما روی آن بحث و تحلیل کردند و از درون این روایاتی که مربوط به هزاره قبل است به نکاتی اشاره کردند که این‌ها جدیداً بخشی از این‌ها در حوزه علوم طبیعی و علوم تجربی کشف شده است و آن استعجاب می‌کند که چگونه آن موقع این حرف‌ها زده شده؟ چون آن‌ها که امام صادق(ع) را بحث علم لدنّی و علم الهی که قائل نیستند و می‌گویند ما چنین نبوغ و چنین نابغه‌ای که در شرق، در جهان اسلام و جهان عرب ظهور کرده که آغاز همه رشته‌های جدید علمی را باید آن‌جا پیدا کرد چون آن موقع بزرگترین

تمدن جهان،‌ قوی‌ترین تمدن، تمدن اسلامی بود یعنی تمدن اسلامی ابرقدرت جهان بود یعنی از شمال آفریقا تا مرزهای هند و آسیای میانه این طرف بود و از آن طرف از جنوب اروپا یعنی اسپانیا و فرانسه تا کل جزیره‌العرب همه این‌ها جهان اسلام بود. بزرگترین حکومت جهان بود. از همه جهات قدرت اول جهان بود. قدرت اول نظامی، سیاسی و اقتصادی شده بود. بزرگترین اوپوزیسیون این حکومت، در رأس آن رهبر مقاومت در برابر حکومت امام صادق(ع) است. وقتی حکومت تغییر می‌کند و رژیم عوض می‌شود و در این فضایی که باز می‌شود بزرگترین دانشگاه در جهان اسلام در واقع بزرگترین دانشگاه در جهان می‌شود. و این بزرگترین دانشگاه در جهان اسلام یعنی در جهان است که امام صادق(ع) بدون هیچ کمک حکومت بلکه تحت فشار حکومت تشکیل می‌دهند با مرکزیت مسجدالنبی در مدینه؛ که عرض کردم هزاران شاگرد در 10- 20 رشته مختلف. به این‌ها آموزش می‌دهند روش‌های تحقیقات تجربی و آزمایشگاهی، تا مناظره در مباحث فلسفی و فقهی و تفسیر. آموزش می‌دهند که چگونه با مخالفان اصل دین، مخالفان اصل عقل، طرفداران شکاکیت گفتگو کنید تا مخالفان سایر ادیان، ایدئولوژی‌های مادی، ادیان ابراهیمی دیگر تا مذاهب مختلف اسلامی. یعنی با یک چنین توجه دقیق و قوی.

این رساله‌ای که برای مفضّل می‌فرمایند مکرراً در آن می‌گوید فکّر یا مفضّل!فکّر یا مفضّل!فکّر یا مفضّل! لذا این‌قدر دعوت به تفکر، تفکر در همین علوم تجربی و طبیعی. چون بعضی‌ها فکر می‌کنند علم در ادبیات اسلامی فقط الهیات و علم الهی و علم مبدأ و معاد و کلام و حدیث و تفسیر است. نه فقط آن‌ها نیست هر دویش با هم است فیزیک و متافیزیک با هم دیدن. دانشگاه اسلامی یعنی دانشگاه فیزیک و متافیزیک با هم. فیزیک زیر سایه متافیزیک نه جدا از آن.

اولین صدایی که دارد جهان را به تحقیق تجربی، آزمایش، مشاهده، دقت در واقعیات مادی و تجربی دعوت می‌کند صدای امام صادق(ع) است. این رساله این‌قدر فکِّر، فَکِّر دارد که به "کتاب فَکِّر" معروف شد. تفکر کن، تفکر کن، تفکر کن. بیندیش، بیندیش در همه چیز. امام صادق(ع) می‌فرماید در همه آن چیزی که در نظر شما عادی است بیندیش تا بفهمی که چقدر پیچیده است. این صدای امام صادق(ع) است که دنیا و همه دانشگاه‌های دنیا را با این دقت، آن هم با نگاه توحیدی و دینی نه سکولار، دعوت به اندیشه و مشاهده تجربی می‌کند. به تعبیر پژوهشگرانی که از جمله روی این رساله در دهه‌های گذشته کار کردند – آن‌ها امام صادق(ع) را نابغه می‌گویند – می‌گویند یک نابغه بزرگی که تاریخ مثل این آدم ندیده و وقتی وارد بحث پزشکی می‌شود یک پزشک حاذق است. وقتی وارد بحث شیمی شده یک شیمی‌دان استثنایی است. وقتی راجع به فیزیک و مکانیک صحبت می‌کند همین‌طور. در حوزه کشاورزی و درختکاری همین‌طور. وقتی راجع به بدن انسان و فیزیولوژی بدن بحث می‌کند یک حرف‌هایی این‌جا زده که برای نخستین بار در تاریخ این حرف‌ها گفته شده است و عجیب است که شنیده نشده و به آن توجهی نکردیم و حواس ما نبوده است! در عین حال همه جا یک متکلّم و یک فیلسوف الهی است یعنی همه علوم تجربی و طبیعی را به کلام و فلسفه الهی وصل می‌کند و فیزیک و متافیزیک را با هم می‌بیند بین زمین و آسمان – تعبیرشان این است – آگاه به زمین و آسمان و کسی که زمین و آسمان را در حوزه علم و آگاهی بهم وصل کرد.

در این رساله‌ها اشاره می‌کنند می‌گویند شما ببینید چه زمانی این حرف‌ها را زده، شما ببینید می‌گویند پدر شیمی جدید جابربن‌حیّان یکی از شاگردان امام صادق(ع) است که او شیعه بود و بعدها که به عراق رفت در کوفه، یک و نیم قرن بعد، آزمایشگاه او از زیر خاک پیدا شد و دوباره استخراج شد دقیقاً همین چیزهایی که دستگاه‌های اصلی آزمایشگاه‌های شیمی جدید است برای نخستین بار آن‌جا دیده می‌شود یعنی دستگاه تبخیر، تقطیر، میعان، لوله آزمایشگاه و... که می‌گوید شروع شیمی جدید و آزمایشگاهی از این‌جاست. این یکی از شاگردانی است که ایشان تربیت کرده است. بعضی از تعابیری که آن‌ها به آن توجه کردند که شما به علم به همین علوم طبیعی با دقت باید وارد شوید ولی در عین حال باید آن‌ها را الهی تعریف کنید مثلاً وقتی ایشان می‌گوید به ماهی توجه کن، به حیوانات و زیست‌شناسی و جانورشناسی، مثلاً می‌گوید به ماهی نگاه کن که چطوری آب را از دهان می‌گیرد و از دو گوش بیرون می‌دهد و این‌طوری دارد هوا را استنشاق می‌کند این‌ها در ذیل این جمله امام صادق(ع) می‌نویسد که ما چه زمانی فهمیدیم که آبشش ماهی از آب اکسیژن می‌گیرد. چطوری هزار و چندصد سال پیش ایشان دارد این را می‌گوید؟ اصلاً آن موقع در دنیا یک چنین گزاره علمی وجود نداشت که ماهی چگونه از آب اکسیژن می‌گیرد. یا این که این جمله امام صادق(ع) را آن‌ها برداشتند که می‌گوید ما چه زمانی فهمیدیم که زمین و بسیاری از آنچه که بر منظومه ما هست این‌ها هم حرکت وضعی دارند و هم حرکت انتقالی دارد یعنی زمین هم دور خودش می‌چرخد و هم در عین حال دارد دور خورشید می‌چرخد. دو نوع حرکت است. ما در کتاب‌هایمان می‌نویسیم که این‌ها در دو – سه قرن اخیر در اروپا کشف شده است! در حالی که می‌گوید در همین رساله «توحید مفضّل» جعفربن‌محمد یعنی امام صادق(ع) می‌گوید مورچه‌ای را تصور کنید که روی سنگ آسیاب دارد از راست به چپ می‌رود و خود سنگ دارد از چپ به راست حرکت می‌کند. سنگ آسیاب دارد از چپ به راست می‌چرخد و روی این یک مورچه‌ای دارد از راست به چپ حرکت می‌کند. می‌گوید این که دوتا حرکت وضعی و انتقالی است ما این را داریم می‌گوییم این اواخر در نجوم جدید کشف کردیم. خب ایشان هزار و چندصد سال پیش این حرف را دارد دقیق می‌گوید. چطوری با کدام ابزار این‌ها را فهمیده است؟ 12 مورد این‌طوری پیدا کردیم بسا چیزهایی است که هنوز کشف نکردیم و ممکن است 200 سال دیگر از توی همین روایات و رساله‌ها استخراج کنند. – دقت می‌کنید؟ من دارم جواب چه سؤالی را می‌دهم؟ - جواب این سؤال که در مدرنیته دانشگاه مدرن، دانشگاهی می‌تواند تمدن‌سازی کند که نگاه دینی به علم را باید کنار بگذارد بلکه نگاه سکولار به علم است. داریم می‌گوییم امام صادق(ع) اهل بیت(ع) تعریف دینی از علم یعنی نفی تعریف سکولار، یعنی فیزیک و متافیزیک را بهم وصل کردن در عین حال پدران و آغاز همین علوم تجربی تمدن‌ساز جدید با رویکرد دینی است نه غیر دینی.

یک تعبیر دیگری که محققین اروپایی روی آن حساس شدند خیلی قبل‌تر گفتند دقت کردید ایشان در این رساله امام صادق(ع) می‌گوید هوا مرکب است و جسم است. هوا یک جسم است و حرکت می‌کند و اگر هوا نباشد ما صدای همدیگر را نمی‌شنویم یعنی این که صوت امواج است و بدون هوا صوت منتقل نمی‌شود و در خلأ شما نمی‌توانید صدایتان را به روش عادی به کس دیگری منتقل کنید مگر یک علاج دیگری داشته باشد. می‌گوید ایشان دارد هواشناسی و ترکیب فضا و هوا و اکسیژن این‌ها را توضیح می‌دهد مقوله تنفس و نسبت آن با شش انسان را توضیح می‌دهد آن‌جا به شاگردانش در هزار و چند صد سال پیش دارد می‌گوید که عامل حرکت امواج صدا هواست. ما این‌ها را چه زمانی فهمیدیم؟ این‌ها آن موقع اصلاً مطرح نبوده، در شرق و غرب عالم کسی این‌ها را نمی‌گفته که هوا یک نوع جسم است و مرکب است و عامل انتقال صوت است یا این جمله امام صادق(ع) را از در همین نامه برداشتند تعبیر کردند ما چه زمانی فهمیدیم و چه کسی فهمید که زمین کروی است و دور خورشید می‌چرخد؟ همه می‌گوییم گالیله گفت، نیوتن گفت، نیوتن زیر درخت سیب نشسته بود سیب افتاد گفت عجب! چرا بالا نرفت پایین آمد! از این دروغ‌هایی که ساختند که آن‌جا کشف شده، این‌ها کتاب بالینی‌شان آثار شاگردان با دو – سه واسطه امام صادق(ع) است. مثلاً ابن‌هیثم پدر نورشناسی و فیزیک جدید است. او یک شیعه اهل بصره است. آنچه که "گالیله"، "نیوتن"، "تیکو براهه" و امثال این‌ها به عنوان پدران علم جدید و علم مدرن در تاریخ اروپا می‌نویسند همه این‌ها قرن 17 و 18 بعد از چند صدسال پس از دانشمندان اسلامی که بخش مهمی از آن‌ها هم ایرانی بودند و خیلی‌هایشان هم شیعه بودند از روی کتاب‌های این‌ها برداشتند ترجمه کردند ولی به نام این‌ها نوشته می‌شود. امام صادق(ع) این‌جا هزار و چندصد سال پیش دارد می‌گوید خون در بدن در رگ‌ها دارد حرکت می‌کند و به چه شکلی دارد حرکت می‌کند و قلب در پمپاژ خون در بدن چه نقشی دارد؟ این‌ها می‌گویند کاشف حرکت خون در بدن "هاروی" پزشک دربار انگلیس در قرن 17 میلادی است! یعنی می‌گویند 300 سال پیش دنیا فهمیده. خب در همین رساله امام صادق(ع) هزار و چندصد سال پیش دارند این‌ها را توضیح می‌دهند که پمپاژ خون توسط قلب در رگ‌های بدن چطوری است؟ متأسفانه این تحقیقاتی که این‌ها کردند نه پخش می‌شود نه ترجمه می‌شود نه روی آن بحث می‌شود خود این را باید صدتا پایان‌نامه برایش بنویسند. برداشته جمله امام صادق(ع) را تحریف می‌کنند این‌هایی که دارند کتاب‌هایی راجع این رساله توحید مفضل نوشته شده، مترجمین، مقدمه‌نویس‌ها، این‌ها را ذکر کردند. می‌گوید که چرا ایشان می‌گوید «جُعِلَتْ تَطْلُعُ أَوَّلَ اَلنَّهَارِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَتَشْرُقُ عَلَى مَا قَابَلَهَا مِنْ وَجْهِ اَلْمَغْرِبِ...» راجع به نسبت حرکت زمین و نسبت آن با خورشید و روز و شب. می‌گوید خورشید این‌طور آفریده شد که از شرق طلوع می‌کند و بر آنچه که از غرب با آن روبرو می‌شود می‌تابد. یعنی ایشان آن موقع در هزاره قبل، دارد می‌گوید زمین دارد می‌چرخد و دور خورشید حرکت می‌کند و کروی هم هست. معنی این جمله این است. و الا باید می‌گفت «قابلته» یعنی این با آن مقابله می‌شد معنی‌اش این است که خورشید به دور زمین می‌چرخد. ایشان می‌گوید «مَا قَابَلَهَا» یعنی فاعل این فعل، زمین است نه خورشید. می‌گوید ایشان به وضوح دارد این‌جا می‌گوید که زمین دارد دور خورشید می‌چرخد و کروی بودن زمین را و خورشید را دارد بحث می‌کند با کدام ابزار، آن موقع این‌ها را فهمیده است؟ می‌گوید ما که از روی آثار مسلمان‌ها فهمیدیم و بعد به اسم خودمان نسبت دادیم. آن‌ها هم که ما می‌گوییم برای چند قرن پیش است ولی این‌ها برای هزاره قبل است و جعفربن‌محمد بر چه اساسی این اظهارنظرها را کرده است؟

یا امام صادق(ع) می‌گویند که اگر خورشید غروب نمی‌کرد چه مشکلاتی بود؟ می‌گوید دقت کردید که در آن گزاره ایشان می‌گوید خورشید غروب می‌کند تا بر آنچه در آغاز صبح نتابیده بتابد. یعنی چی؟ یعنی آن پشت کره زمین آن طرف کره زمین. یعنی اگر این‌جا خورشید غروب نکند آن طرف زمین که در تاریکی بوده همیشه تاریک خواهد ماند. این‌جا غروب می‌کند تا بر آن طرف زمین بتابد. یعنی زمین می‌چرخد تا آن طرف آن روشن بشود. می‌گوید این جمله که درباره چرخش زمین و کروی بودن آن واضح است. چطور ما این‌ها را نسبت می‌دهیم که دانشگاه مدرن، دانشگاه‌های سکولار مدرن غرب از عصر رنسانس به بعد این‌ها را فهمیده‌اند. ایشان آن‌جا می‌فرماید قسط، یعنی فهم، یعنی همه بخش‌های زمین یک قسط و سهمی از نور آفتاب دارند و به نوبت رزق‌شان از آفتاب باید برسد تا حیات و زندگی آن‌جا ادامه پیدا کند. و پر از این مسائل است. حتی چند مورد ذکر می‌کنند که بعضی‌ها گفته‌اند ببینید این‌جا این نظریه غلط است. مثلاً یک جا امام صادق(ع) فرمودند که یکی دیگر از شگفتی‌های عالم که جزو آیات الهی این است که شما روی زمین می‌توانید راه بروید سرد است. حالا آن موقع که کسی بگوید داخل زمین چه خبر است، شما می‌دانید داخل زمین از چند کیلومتری بیشتر نتوانستند بروند، تا همین الآن هم نتوانستند بروند. از چد یلیومتر پایین‌تر که می‌روند همه چیز ذوب می‌شود. و تا امروز بشر نتوانسته به مرکز زمین برود حدس می‌زند که حرارت چقدر است. و این که کره زمین که از درون آن مغز کرة زمین در حال جوشیدن است و سطح کره زمین سرد است ما داریم راحت زندگی می‌کنیم، راه می‌رویم خانه می‌سازیم، آن موقع این حرف‌ها نبود. امام صادق(ع) می‌فرماید این که پوسته زمین سرد است و شما می‌توانید راه بروید به نظرتون این عادی است؟ شما فکر می‌کنید این چیز مهمی نیست؟ چه نسبتی است و چه تقدیر و حکمت الهی است که مغز و پوسته زمین را این‌طور متفاوت مدیریت می‌کند نه این سرما به عمق زمین اگر برود زمین چه اتفاقی خواهد افتاد نه آن گرما اگر در سطح بیاید چه اتفاقی خواهد افتاد. می‌گوید بعضی‌ها گفته‌اند که ایشان گفته زمین سرد است، خب بله، پوسته زمین را دارند می‌گوید که سرد است. یا می‌گویند ایشان گفته اگر زمین آرام نبود شما چطور می‌توانستید روی آن زندگی کنید؟ می‌گوید اتفاقاً این دلیلی بر این است که ایشان آن موقع فهمیده که کره زمین با سرعت سرسام‌آور در حال حرکت است هم با سرعت در حال چرخش در دور خودش است و هم در حال حرکت در فضاست. بعد خداوند یک کاری کرده که شما روی زمین اصلاً نمی‌فهمید که زمین دارد حرکت می‌کند فکر می‌کنید چیز ثابت تختی است. امام صادق(ع) می‌گوید که یک جوری دارید زندگی می‌کنید که فکر می‌کنید زمین یک تخت آرام ثابت سرد و راحتی است در حالی که پر از مواد منفجره و گداخته است و دارد به سرعت زمین دارد دور خودش می‌چرخد و در فضا حرکت می‌کند و شما اساساً اصلاً نه احساس لرزش می‌کنید، امام صادق(ع) می‌فرماید همین الآن در همین محیط فضا صداهایی هست که اگر خداوند شما را طوری آفریده بود که این صداها را بشنوید در لحظه سکته می‌کردید. خداوند طوری گوش‌ها را آفریده که فرکانس این صداها با آن مناسب نیست و اصلاً متوجه نیستیم که چه صداهای وحشتناکی است؟ ایشان می‌گوید این صدای عظیم حرکت در فضا، انفجارات در عمق زمین، در فضا، این سرعت چرخش‌ها، این که این زمین دارد با چه سرعتی حرکت می‌کند و ما اصلاً نمی‌فهمیم که دارد حرکت می‌کند ثابت، آرام، سرد زیر پایمان است. می‌گوید این تعادل در عین لرزش را چگونه ایشان راجع به آن بحث کرده است؟ بعد می‌گوید ما اهمیت این آدم را نمی‌فهمیم. تعبیر می‌کنند که ارسطو و... پیش این آدم شاگرد کوچکش هم نیستند از قدیم تا دانشمندان جدید.

خود امام صادق(ع) در تفاوت دانشگاه توحیدی و دانشگاه سکولار در همین رساله یک تعبیری دارند. یک جایی بحث‌های پزشکی راجع به بدن و اعضای بدن دارند – دقت کنید دانشگاه اسلامی در تمدن اسلامی – خودشان بعد از توضیحاتی می‌فرمایند آن چیزی که من شرح کردم با توضیحاتی که من الآن دادم با توضیحاتی که الآن پزشکان در نوشته‌ها و تحقیقات‌شان می‌آورند لزوماً تطبیق نمی‌کند. یعنی دارند سیگنال می‌دهند که من خیلی جلوتر از زمان دارم می‌گویم، این‌ها خیلی از چیزهایی که من می‌گویم دانشمندان الآن متوجه نیستند ضمن این که از این زاویه هم نگاه نمی‌کنند به سلامت بدن فکر می‌کند اما به بدن‌ساز یعنی خداوند فکر نمی‌کند. ارتباط بین فیزیک و متافیزیک را قطع کردند. من به گونه‌ای توضیح دادم سر نخ دادم نه این که وارد شده باشم در هر موضوعی یک سر نخی دادم پس از این به بعد دانشگاه‌ها در جهان اسلام و در دنیا 1) سراغ تحقیق دقیق تجربی و ریاضی در همین عالم طبیعت بروند از بدن انسان تا جانوران، تا گیاهان، تا سیارات،‌ منظومه‌ها تا کره زمین تا اقیانوس‌ها، انواع ماهی‌ها، پرندگان، حیوانات همه چیز تا مکانیک، حرکت، فیزیک. این اولاً سر نخ علم جدید است. ثانیاً فرمودند آنچه که من می‌گویم با آنچه که الآن دانشمندان و پزشکان می‌گویند بعضی‌هایش متفاوت است یعنی این‌ها هنوز این‌ها را نمی‌فهمند بعدها معلوم می‌شود. و روش بحث من فرق می‌کند. همین پزشکی ممکن است در یونان و ایران و غرب و هند باشد ولی منفک از آموزه الهی، یعنی انگشت اشاره به سوی خدا و مبدأ و معاد نباشد. ولی می‌فرماید من به گونه‌ای از علوم طبیعی و تجربی با شما سخن گفتم از بدن و... که به شفای جسم شما و شفای روح شما هر دو با هم سخن گفتم. جسم و روح‌تان را تفکک نکردم. یعنی ظاهر و باطن، جسم و روح.

دانشگاه اسلامی و تمدن اسلامی باید دقیق در حوزه جسم و ماده، و دقیق در حوزه فراماده و معنا، و همه این‌ها را با هم ببیند نه منفک از هم. این خط دانشگاه اسلامی است. این تعابیر امام صادق(ع) است. فرمودند در دانشگاه اسلامی مصلحت دین و دینا بید با هم دیده شود. جسم و روح را از هم جدا نکنید تفکیک نکنید با هم ببینید.

بعد مواد و چند نمونه از آن را عرض کنم که ایشان ذکر می‌کنند می‌گوید اولاً شما بروید تحقیق کنید. به مفضّل می‌گوید همین بدن را که شما دارید با آن کارهای عادی می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد می‌فرماید می‌دانی همین لحظه که تو داری کار انجام می‌دهی برای یک ثانیه تو چند میلیون بلکه چند میلیارد اتفاق دارد در بدن تو می‌افتد همه با هم منظم و هماهنگ تا تو یک لحظه دستت را بالا بیاوری و پایین بیاوری. شاید یک میلیارد پدیده و حادثه همزمان دارد در بدن تو یک نفر اتفاق می‌افتد که تو این‌جا نشستی سرت را تکان می‌دهی. همین الآن یک میلیارد اتفاق همزمان افتاد. فقط در جسم. می‌پرسند می‌دانید طول رگ‌ها در بدن‌تان چقدر است؟ الآن می‌گویند که رگ‌هایی که در بدن شماست کل کره زمین را می‌شود با آن‌ها دور زد. امام(ع) می‌گویند که می‌دانید کل این بدن چگونه با دقت لوله‌کشی شده است؟ کجای بدن چه مقدار خون برسد؟ چه زمانی برسد؟ چه موادی در خون باشد؟ فرمودند شما می‌دانید بدن‌تان از طریق خون دارد تنفس می‌کند و تغذیه می‌شود؟ خب چه زمانی این‌ها را فرمودند؟ این‌ها همه حرف‌های تازه است.

پس یکی بروید تحقیق کنید «فَکِّر». دوم) از منظر الهی نگاه کنید. یعنی فقط نگویید عجب طبیعتی! طبیعت چیست؟! مگر ما خانم طبیعت و آقای طبیعت داریم؟! طبیعت یک اسم است که ما روی کل اینها گذاشته‌ایم. اسم کل این‌ها را طبیعت گذاشته‌ایم. طبیعت یک کسی نیست. طبیعت این کارها را می‌کند. طبیعت کیست و چیست! فرمودند این اتفاقاتی که می‌بینید اینها اتفاقی نیست، شانسی نیست، خودبخودی نیست، این کار ماده نیست. ماده دارد رهبری می‌شود. تحت ربوبیت خداوند است. هر لحظه‌ای که خون در رگ‌تان حرکت می‌کند و نفس‌تان توی شش می‌آید و می‌رود و نبض‌تان می‌زند، هر لحظه خداوند دارد این بدن را مدیریت می‌کند. مگر تو داری بدن خودت را اداره می‌کنی؟ شما دستور می‌دهید خون در بدن‌تان حرکت کند؟ اصلاً شما چه کاره هستید؟ اصلاً شما نمی‌دانید دارد چه کار می‌شود؟ ما از این بدن داریم استفاده می‌کنیم. اصلاً من و شما نمی‌دانیم در این بدن چه اتفاقاتی می‌افتد. به ما گفتند همه کارها را می‌کنید این بدن تحویل تو. به دستور تو، این دست بالا بیایید و پایین برود. ولی تو چه می‌دانی که خون در این بدن چه کار می‌کند؟ حرکت می‌کند، تنفس، تغذیه، ریه، قلب، کبد، هر کدام این‌ها دارند کارهای خودشان را می‌کنند مگر تو داری دستور می‌دهی و مگر تو داری بدنت را مدیریت می‌کنی؟ که کبد الآن این کار را بکن. تو اصلاً نمی‌توانی نفس نکشی. نمی‌توانی پلک نزنی. چشم تو را چه کسی دارد مدیریت می‌کند؟ در اختیارت گذاشته‌اند و شما فکر می‌کنید مسلط هستید و همه چیز را می‌دانید در حالی که هیچی نمی‌دانید. و بعد فرمودند هم دقیق و تجربی نگاه کن و هم الهی.

امام صادق(ع) می‌فرمایند بنا را بر این بگذارید که در عادی‌ترین مسائل نباید این‌طوری باشد ولی بپرس که چرا این‌طوری است؟ می‌پرسند چرا چوب پنبه روی آب می‌ایستد چرا زیر آب نمی‌رود؟ می‌گوید این همه می‌بینید که چرا چوب روی آب می‌ایستد؟ یک بار از خودت سؤال نمی‌کنی که چرا روی آب می‌ایستد و زیر آب نمی‌رود؟ چه نظمی؟ امام صادق(ع) در این رساله یک عالمه سؤال در حوزه علوم تجربی و ریاضی و طبیعیات مطرح می‌کنند. هم سؤالات فنی و طبیعی است و هم سؤالات متافیزیک و ماوراءالطبیعی است. می‌گویند این جنین در رحم مادر، همه انسان‌ها در بدن مادرشان خلق می‌شوند. همه من و شما بدن‌هایمان از طریق مادرهایمان درست شده است. خداوند از طریق بدن زن، انسان خلق می‌کند و لذا بدن زن، نسبت به بدن مرد حساسیتش بیشتر است. این بدن مجرای خلقت الهی است. خدا هر روز خالق است نه این که یک بار اول انسان را خلق کرده و رفته است! همین الآن خداوند مدام دارد انسان خلق می‌کند همین‌هایی که به دنیا می‌آیند خلق است از طریق بدن زن و بدن مادر. امام صادق(ع) فرمودند هرچه می‌بینید بگویید چگونه و چرا؟ آنچه که علم جدید می‌گویند بر اساس این دوتا سؤال است که هرچه می‌بینید رد نشوید بگو 1) دقیق چه اتفاقی می‌افتد؟ 2) چگونه اتفاق می‌افتد؟ 3) الهیاتی هم بکن چرا این اتفاق می‌افتد؟ حکمت، این که حساب و کتاب دارد نه این که فقط چگونه. چرا هم بگویید.

این جریان‌های نگاه سکولار به علم و دانشگاه غیر دینی، می‌گویند چرا را ولش کن ما به غایت و علت و حکمت کاری نداریم، چرا را ولش کن فقط بپرس چگونه؟ امام صادق(ع) فرمودند نه؛ این علم ناقص است. راجع به همه چیز بپرسید چگونه؟ و بپرسید چرا؟ می‌فرماید انسان در بدن یک انسان دیگر خلق می‌شود در جایی که شما نمی‌بینید و دست‌تان به او نمی‌رسد. خود مادر هم نمی‌داند در بدنش دارد چه اتفاقاتی می‌افتد؟ چه می‌داند چه می‌شود؟ مگر او دارد می‌کند خداوند در این بدن، یک بدن دیگری را دارد تولید می‌کند و خلق می‌کند. می‌پرسند که دقت کردید چرا و چگونه – هر دویش – یک انسان آن‌جا کم‌کم از خون، از ماده چی، بعد خون، و بعد... چگونه دارد مرحله به مرحله دارد خلق می‌شود و هر مرحله دارد تکامل اتفاق می‌افتد و آماده و آماده‌تر برای مراحل بعدی زندگی‌اش می‌شود و بعد برای تولد و ورود به عالم طبیعت؟ ورود به دنیا؟ به او شکل و صورت داده می‌شود. شما نمی‌بینید این مراحل تحول جنین در رحم مادر را هم آنجا امام صادق(ع) توضیح دادند. آن موقع که کسی این‌ها را نمی‌دیده، این دوربین‌ها که نبوده، امام صادق(ع) مثل این که دوربین هست دقیقاً توضیح می‌دهند که بدن این انسان چگونه خلق می‌شود و چگونه این لحظه به لحظه و روز به روز و هفته به هفته تدبیر می‌شود تا انسان استوار کامل می‌شود و بعد برای تمام نیازهایش اعضایی تعریف می‌شود. این بدن اکسیژن می‌خواهد باید برایش بینی و ریه و شش آماده بشود. این بدن احتیاج به تغذیه دارد باید جهاز هاضمه از لب و دندان و دهان تا مری، تا معده، تا مخرج آماده بشود. این باید با عالم ارتباط معرفتی برقرار کند 5 حس برای 5 محسوس برایش ایجاد می‌شود. یک تیکه چربی باید تبدیل بشود به چیزی که از طریق آن نور و اندازه و فاصله و رنگ را بفهمیم. یک تیکه غضروف برایش بوجود بیاید که از طریق هوا با صدا آشنا بشود. برای پوستش چه اتفاقاتی بیفتد. داخل این بدن، قلب، کبد، هر کدام درست به موقع، سر وقت، نه زودتر، نه دیرتر، تمام احشاء و جوارح میلی‌متر به میلی‌متر دارد طراحی و خلق می‌شود و مدیریت می‌شود.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha